دستگاه همیشه برنده می شود: آنچه اعتیاد ما را به رسانه های اجتماعی سوق می دهد

  • 2021-03-5

قرار بود رسانه های اجتماعی ما را آزاد کنند ، اما برای بسیاری از مردم این امر اعتیاد آور ، مجازات و سمی را اثبات کرده است. چه چیزی ما را قلاب می کند؟

ما به صورت کتبی شنا می کنیم. زندگی ما به قول نویسنده و آکادمیک شوشانا زوبوف ، "متن الکترونیکی" شده است. سیستم عامل های رسانه های اجتماعی دستگاهی را برای نوشتن ما ایجاد کرده اند. طعمه این است که ما با افراد دیگر در تعامل هستیم: دوستان ، همکاران ، افراد مشهور ، سیاستمداران ، رویال ها ، تروریست ها ، بازیگران پورنو - هر کسی که ما دوست داریم. با این حال ، ما با آنها در تعامل نیستیم بلکه با دستگاه هستیم. ما برای آن می نویسیم و پس از نگه داشتن سابقه ای از داده ها ، پیام را برای ما منتقل می کند.

این دستگاه از "اثر شبکه" بهره می برد: هرچه افراد بیشتری برای آن بنویسند ، مزایای بیشتری می توانند ارائه دهند ، تا زمانی که به یک ضرر تبدیل شود که بخشی از آن نباشد. بخشی از چه؟اولین پروژه نوشتن عمومی ، زنده ، جمعی و باز در جهان. یک آزمایشگاه مجازی. یک دستگاه اعتیاد ، که تکنیک های خام دستکاری مجدد جعبه اسکینر را ایجاد می کند که توسط BF Skinner ایجاد شده برای کنترل رفتار کبوترها و موش ها با پاداش و مجازات ها ایجاد می کند. ما کاربران هستیم ، به همان اندازه که معتادان به کوکائین کاربران هستند.

انگیزه ای برای مشارکت در نوشتن مانند این برای ساعت ها هر روز چیست؟به شکلی از تلفات گسترده ، نویسندگان دیگر انتظار ندارند که پرداخت یا قراردادهای اشتغال داده شود. به جای دستمزد ، سیستم عامل ها به ما چه می دهند؟چه چیزی ما را قلاب می کند؟تأیید ، توجه ، بازتوییت ، سهام و لایک.

A laboratory rat inside a ‘Skinner box’.

یک موش آزمایشگاهی در داخل "جعبه اسکینر". عکس: آلامی

این دستگاه توییتر است: نه زیرساخت کابل های فیبر نوری ، سرورهای پایگاه داده ، سیستم های ذخیره سازی ، نرم افزار و کد. این ماشین آلات نویسندگان ، نوشتن و حلقه بازخوردی است که در آن ساکن هستند. دستگاه توییتر با سرعت ، غیررسمی و تعامل خود رونق می گیرد. به عنوان مثال ، پروتکل های توییتر ، مردم را ترغیب می کند تا سریع و اغلب ارسال کنند. این خوراک گردش مالی بسیار سریع دارد ، به طوری که هر چیزی که ارسال شود ، مگر اینکه "ویروسی شود" ، تمایل دارد که توسط اکثر پیروان به سرعت فراموش شود. سیستم پیروان ، و بحث و گفتگو ، مکالمات گسترده را برای توسعه از توییت های اولیه تشویق می کند و به نفع تعامل مداوم است. این همان چیزی است که مردم در مورد آن دوست دارند ، چه چیزی باعث جذابیت آن می شود: این مانند پیام کوتاه است ، اما در یک زمینه عمومی و جمعی.

در همین حال ، هشتگ ها و مباحث گرایش تأکید می کنند که همه این پروتکل ها در اطراف توده صداهای فردی سازماندهی می شوند-پدیده ای که توسط کاربران با مفهوم علمی تخیلی از "ذهن کندو" توصیف شده است-و اعتیاد به مواد مخدره. نقطه شیرین معمولی که مورد جستجو قرار می گیرد ، یک دوره کوتاه از دیوانگی جمعی اکستاتیک در مورد هر موضوع خاص است. به خصوص برای سیستم عامل ها مهم نیست که دیوانگی درباره آن چیست: نکته این است که داده ها را تولید کنید ، یکی از سودآورترین مواد اولیه که هنوز کشف شده است. مانند بازارهای مالی ، نوسانات ارزش را می افزاید. هرچه هرج و مرج بیشتر باشد ، بهتر است.

ما فکر می کنیم که معتاد هستیم ، دستگاه با ما به عنوان معتاد رفتار می کند. اعتیاد ، کاملاً آگاهانه ، الگوی رابطه ما با دستگاه توییتر است. اعتیاد همه چیز در مورد توجه است. برای کارفرمایان رسانه های اجتماعی ، این بدیهی است.

اگر رسانه های اجتماعی یک ماشین اعتیاد هستند، رفتار اعتیادآوری که به آن نزدیک است قمار است: یک قرعه کشی تقلبی. هر قماربازی به چند نماد انتزاعی اعتماد دارد - نقاط روی تاس، اعداد، کت و شلوارها، قرمز یا سیاه، نمودارهای روی دستگاه میوه خوری - تا به آنها بگوید که چه کسی هستند. در بیشتر موارد، پاسخ بی رحمانه و سریع است: شما یک بازنده هستید و بدون هیچ چیز به خانه می روید. قمارباز واقعی از پیشروی کردن لذتی انحرافی می برد و تمام وجود خود را به خطر می اندازد. در رسانه‌های اجتماعی، چند کلمه، چند علامت را خط می‌زنید و ارسال را فشار می‌دهید و تاس می‌اندازید. اینترنت از طریق لایک ها، اشتراک گذاری ها و کامنت های حسابی به شما می گوید که کی هستید و سرنوشت شما چیست.

سوال جالب این است که چه چیزی اینقدر اعتیاد آور است. در اصل، هر کسی می تواند برنده بزرگی باشد. در عمل، همه با شانس یکسان بازی نمی کنند. حساب های رسانه های اجتماعی ما مانند شرکت هایی راه اندازی شده اند که برای جلب توجه رقابت می کنند. اگر الان همه نویسنده هستیم، نه برای پول، بلکه برای رضایت از خوانده شدن می نویسیم. ویروسی شدن یا ترند شدن معادل یک پول بادآورده است. اما گاهی اوقات، برنده شدن بدترین چیزی است که می تواند اتفاق بیفتد. آب و هوای معتدل پسندیدن و تایید می‌تواند به سرعت به طوفان‌های ناگهانی خشم و عدم تایید بشکند.

یک مطالعه در سال 2015 به بررسی دلایل شکست افرادی که سعی در ترک رسانه های اجتماعی دارند، پرداخت. داده‌های نظرسنجی از گروهی از افرادی که برای ترک فیس‌بوک فقط به مدت 99 روز ثبت‌نام کرده بودند به دست آمد. بسیاری از این افراد مصمم حتی نتوانستند روزهای اول را پشت سر بگذارند. و بسیاری از کسانی که با موفقیت ترک کردند، به شبکه های اجتماعی دیگری مانند توییتر دسترسی داشتند، به طوری که به سادگی اعتیاد خود را ترک کردند. با این حال، آنهایی که دور ماندند، معمولاً در چارچوب ذهنی شادتری بودند و علاقه کمتری به کنترل اینکه دیگران چگونه در مورد خود فکر می کنند، داشتند، بنابراین به این معناست که اعتیاد به رسانه های اجتماعی تا حدی خود درمانی برای افسردگی است و تا حدی راهی برای بهبود خود بهتر است. در چشم دیگراندر واقع، این دو عامل ممکن است بی ربط نباشند.

برای کسانی که در حال بررسی یک خود هستند، اعلان‌های رسانه‌های اجتماعی به عنوان نوعی طعمه کلیک عمل می‌کنند. اعلان‌ها مراکز پاداش مغز را روشن می‌کنند، به طوری که اگر معیارهایی که در پلتفرم‌های مختلف خود جمع‌آوری می‌کنیم، تأیید کافی را نداشته باشند، احساس بدی به ما دست می‌دهد. جنبه اعتیادآور این امر شبیه به تأثیر دستگاه‌های پوکر یا بازی‌های گوشی‌های هوشمند است و آنچه را که نظریه‌پرداز فرهنگی «بیونگ-چول هان» «بازی‌سازی سرمایه‌داری» می‌نامد، یادآوری می‌کند.

اما این فقط اعتیادآور نیست. هرچه می نویسیم باید برای تایید اجتماعی کالیبره شود. ما نه تنها به دنبال همنوایی در بین همتایان خود هستیم، بلکه تا حدی فقط به آنچه همتایانمان می نویسند توجه می کنیم تا جایی که به ما اجازه می دهد در پاسخ چیزی برای موارد مشابه بنویسیم. شاید این همان چیزی است که، در میان چیزهای دیگر، باعث به وجود آمدن چیزی می شود که اغلب به عنوان نشانه های فضیلتی مورد تمسخر قرار می گیرد، بدون در نظر گرفتن صفوف وحشیانه، واکنش های بیش از حد، مجروح شدن عاشقان و عظمتی که اغلب مشخصه جوامع رسانه های اجتماعی است.

اجتناب از تشبیه بین قمارباز و معتاد رسانه های اجتماعی دشوار است. تریستان هریس، متخصص اخلاق طراحی سابق گوگل، گوشی هوشمند شما را «اسلات ماشین در جیب شما» می نامد. اکثر برنامه‌های گوشی‌های هوشمند از «جوایز متغیر متناوب» استفاده می‌کنند تا کاربران را درگیر نگه دارند. از آنجایی که پاداش ها متغیر هستند، نامشخص هستند: باید اهرم را بکشید تا ببینید قرار است چه چیزی به دست آورید. آدام آلتر اضافه می کند که با اختراع دکمه لایک، کاربران هر بار که پست می کنند قمار می کنند. ناتاشا داو شول، انسان شناس، بر اساس کارش روی قمار ماشینی، موافق است.

کازینوهای امروز با بازی ماچو تاس و کارتی که توسط کارفرمایان جنایت در مدرسه قدیمی برگزار می شود ، بسیار متفاوت است. در جدول رولت ، قمارباز می تواند لذت آشکار خود را از ریسک پذیری به عنوان یک افتخار در رقابت با همسالان توجیه کند. با این حال ، در دهه های اخیر ، فرم مورد علاقه از جدول به دستگاه حافظه منتقل شده است. و دستگاه های حافظه-دیجیتال و پیچیده-از روزهای راهزن یک مسلح مسیری طولانی را طی کرده اند. در حال حاضر ، قمارباز بدون نمایش های ماشینی ، فقط یک صفحه نمایش تعاملی که چندین امتیاز از شانس و سهام را ارائه می دهد ، تجربه می کند و تکنیک های طراحی تجربه کاربر را شبیه به بازی های ویدیویی برای القاء لذت می برد.

این دستگاه ها دارای طیف وسیعی از دستگاه ها هستند تا به کاربران برنده های منظم برای حفظ بازی در آنها ارائه دهند. اینها غالباً ضرر و زیان مبدل به عنوان برد هستند ، تا آنجا که بازپرداخت کمتر از هزینه بازی است. اما برنده ها حتی هدف بازی نیستند. هنگامی که ما در دستگاه هستیم ، Schüll می یابد ، هدف ما این است که در ارتباط باشیم. همانطور که یکی از معتادان توضیح می دهد ، او بازی نمی کند تا برنده شود بلکه "در آن منطقه ماشین بماند که هیچ چیز دیگری مهم نیست". صنعت قمار این تمایل را برای جلوگیری از واقعیت اجتماعی تشخیص می دهد. به آن "زمان در دستگاه" گفته می شود ، و همه چیز در مورد دستگاه برای پرورش آن طراحی شده است.

زمان در دستگاه نکته مهم در مورد اعتیاد را نشان می دهد. به طور سنتی ، کازینوها نور روز را مسدود کرده و هر چیزی را که احساس زمان عبور می کند ممنوع اعلام کرده است: هیچ ویندوز یا ساعت وجود ندارد و به جای وعده های غذایی به موقع ، عرضه مداوم از طراوت ها وجود دارد. امروزه برخی از معتادان به قمار ، ترجیح می دهند به جای ترک دستگاه ، در یک فنجان کاغذ ادرار کنند. میخانه ها و درهای تریاک نیز دارای سابقه ای برای از بین بردن نور روز هستند تا به کاربران امکان دهند بدون نفوذ زمان از خود لذت ببرند. حس ترک وقت برای بسیاری از اعتیاد رایج است. همانطور که یکی از معتادان سابق قمار می گوید: "تنها چیزی که می توانم به خاطر بسپارم این است که چهار سال در یک خلسه زندگی می کند."شول آن را "منطقه ماشین" می نامد ، جایی که واقعیت عادی "در ریتم مکانیکی یک فرآیند تکرار" معلق است. برای بسیاری از معتادان ، ایده مواجهه با جریان طبیعی زمان غیرقابل تحمل است. مارک لوئیس ، یک متخصص علوم اعصاب و معتاد هروئین سابق ، توضیح می دهد که چگونه حتی پس از لگد زدن به مواد مخدر ، او نمی تواند با "یک روز بدون تغییر دولت" روبرو شود.

دستگاه توییتر ، به عنوان یک محفظه تهویه مطبوع کاملاً طراحی شده ، به هیچ یک از مصلحت های کازینو یا تریاک نیاز ندارد. کاربر در حال حاضر از کار ، یک ناهار خسته کننده یا یک وضعیت اجتماعی مضطرب برای ورود به منطقه ای متفاوت و بی موقع کنار گذاشته است. کاری که ما در دستگاه توییتر انجام می دهیم به همان اندازه که از آنچه در هنگام ورود به سیستم می یابیم ، با آنچه از آن اجتناب می کنیم ، ارتباطی دارد - که از این گذشته ، اغلب آنقدر هیجان انگیز نیست. نیازی به مسدود کردن ویندوز نیست ، زیرا این همان کاری است که صفحه در حال انجام است: نمایش نور روز.

و زمان متفاوتی را مدیریت می کند. برای قماربازان ، تنها ریتم زمانی که اهمیت دارد ، توالی برخوردها با سرنوشت ، اجرای شانس است. برای مصرف کنندگان مواد مخدر ، آنچه مهم است ریتم های زیاد است ، خواه اثر ثابت تریاک باشد یا ساخت ، کرسندو و تصادف الکل. از طرف دیگر ، تجربه کاربران پلتفرم در یک جریان مانند خلسه سازماندهی شده است. کاربر در جریان اطلاعات در زمان واقعی قرار می گیرد و نظم و انضباط دارد تا دائماً از آن بماند. توییتر نه زمان و تاریخ پست ها را برجسته می کند ، بلکه سن و در نتیجه ارز آنها: 4m یا 12 ساعت است.

به گفته نظریه پرداز دیجیتال ، دیوید بری ، حالت خلسه مانند پس از آن ، به طرز چشمگیری شبیه به آنچه در بازارهای اولیه سهام "ترنس تیک" خوانده می شود ، بسیار چشمگیر است. دلالان مالی در تماشای سیگنال های منتقل شده در نوار تیکر بورس سهام جذب می شوند ، که نسبت به هر دقیقه تغییر در یک جریان در زمان واقعی هوشیار است. این بدان معناست که Timestamp ، مانند اطلاعات رمزگذاری شده در نوار تیک ، اطلاعاتی در مورد وضعیت بازی است. این کاربران را قادر می سازد شرط آگاهانه ای را قرار دهند.

اگر سکوهای رسانه های اجتماعی مانند کازینوها هستند ، آنها بر اساس گسترش موجود قمار در دوره نئولیبرال ساخته می شوند. در حالی که قمار در دوران پس از جنگ به صورت پدرانه کنترل می شد ، قوانین در 40 سال گذشته به طور فزاینده ای آزاد شده اند. امروزه اکثریت انگلیسی ها به نوعی قمار می کنند ، بیشتر از طریق قرعه کشی ملی. تحولات مشابه در ایالات متحده و کانادا اتفاق افتاده است ، و کمیسیون اروپا برای آزادسازی ، از جمله ایتالیا ، اتریش و فرانسه تحت فشار قرار گرفته است.

همه اینها همزمان با امواج آزادسازی مالی اتفاق افتاده است ، که در آن پویایی سرمایه داری به طور فزاینده ای به شرط بندی ها و شرط های مشتق بازار سهام وابسته بود. و همگرایی منطقی بین مالی سازی و فناوری وجود دارد. بخش مالی رایانه ای ترین بخش سرمایه داری است و استفاده از نرم افزار برای تجارت منجر به تلاش های بی شماری برای "بازی سیستم" شده است - مانند ماه مه 2010 ، هنگامی که استفاده از یک معامله گر از الگوریتم ها برای جعل شرط بندی های مکرر در برابر بازار حدود 19،000بارها به طور خلاصه باعث تصادف تریلیون دلاری شد.

از نظر فرهنگی ، ایده زندگی به عنوان یک قرعه کشی - چیزی که فقط چند مورد جادویی می دانند چگونه کار کنند - هم به عنوان یک تئوری اجتماعی عامیانه و هم به عنوان توضیحی برای بدبختی انسان ، کشش گسترده ای را به دست آورده است. این قمار را به سرنوشت و داوری الهی به شکلی پیوند می دهد که به اولین عبارات خود برسد. همانطور که دانشمند فقید ادبیات بتینا ناپ توضیح داد ، استفاده از قمار به عنوان یک وسیله الهی ، به عنوان راهی برای دستیابی به آنچه که عالی از ما می خواهد ، در شینتیسم ، هندوئیسم ، مسیحیت و من پیدا شده است. در چندین نقطه از کتاب مقدس ، از نقاشی یا ریخته گری تعداد زیادی برای تشخیص اراده الهی استفاده می شود. در اصل ، قرعه کشی یا مرگ سوالی در مورد سرنوشت است که به یک ابرقدرت مطرح شده است. اتفاق مشابهی رخ می دهد که ما یک توییت یا وضعیت یا تصویر را ارسال می کنیم ، جایی که ما کنترل کمی بر زمینه ای که در آن دیده می شود و درک می کنیم ، داریم. این یک قمار است.

کلیشه معتقد است که سیستم عامل های رسانه های اجتماعی تصویب اجتماعی را با دوزهای دقیق دقیق اداره می کنند. اما این مانند رفتار با قمار است که گویی فقط مربوط به بازپرداخت ها است. هر پست برای معادل معاصر خدای همه چیز بازیگران زیادی است. آنچه ما واقعاً هنگام ارسال وضعیت از ما درخواست می کنیم حکم است. در گفتن دستگاه چیزی در مورد خودمان ، هر چیز دیگری که می خواهیم به آن برسیم ، داوری می خواهیم. و هرکسی که شرط بندی می کند انتظار دارد از دست بدهد.

F یا تمام وسواس ارضا، بارزترین ویژگی اعتیاد به معنای منفی آن این است که می کشد. و این یک مرگ صرفا فیزیکی نیست. معتادان به مواد مخدر در راهروی هاستینگز ونکوور، که توسط بروس الکساندر - استاد ممتاز دانشگاه سیمون فریزر در بریتیش کلمبیا که از دهه 70 در مورد اعتیاد مطالعه کرده است - توصیف شده است - قبل از مرگ بیولوژیکی خود در اثر مصرف بیش از حد، خودکشی، ایدز، از مرگ نمادین، "بدبختی غمگین" رنج می برند. یا هپاتیتقماربازان اجباری مرگ را به معنای نمادین نیز مدیریت می‌کنند و بدهی‌های پرداخت‌ناپذیر را تا جایی می‌سازند که همه چیزهایی را که برای آن زندگی کرده‌اند از دست می‌دهند.

اعتیاد به رسانه های اجتماعی به ندرت در این نور شدید درک می شود. با این وجود، کاربران اغلب توصیف می کنند که این کار باعث از بین رفتن حرفه و روابط آنها می شود. شکایات تقریباً همیشه یکسان است: کاربران در نهایت دائماً حواس‌پرت، بی‌مولد، مضطرب، نیازمند و افسرده می‌شوند – در عین حال به طرز عجیبی مستعد تبلیغات هستند. پاتریک گارات از اعتیادش به رسانه های اجتماعی نوشت که باعث "فشار ناامیدکننده و توخالی زباله" در زندگی کاری او به عنوان یک روزنامه نگار شده است. اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی بارها و بارها با افزایش افسردگی مرتبط است: تعامل با پلتفرم‌ها با کاهش عمده سلامت روان مرتبط است، در حالی که افزایش زمان استفاده از صفحه نمایش (یا «زمان روی دستگاه») ممکن است به افزایش اخیر خودکشی نوجوانان کمک کند. روش فریبکارانه خود فیس بوک برای ارائه این موضوع این بود که ادعا کند در حالی که مصرف "منفعل" محتوای رسانه های اجتماعی می تواند خطرات سلامت روانی را به همراه داشته باشد، تعامل بیشتر می تواند "بهزیستی" را بهبود بخشد. این ادعا، اگرچه توسط تحقیق پشتیبانی نمی شود، به معنای داده های سودآورتر برای سایت است.

A rodent trapped inside a pitcher plant in the Philippines.

گیر افتادن یک جونده در داخل یک گیاه پارچ در فیلیپین. عکس: Redfern Natural History/PA

دیدگاه غالب این تمایلات خود ویرانگر به وضوح توسط کارآفرین معتاد، مرحوم آلن کار توضیح داده شد. او در تصویری وحشتناک اعتیاد را با گیاه پارچ گوشتخوار مقایسه کرد. این گیاه با بوی معطر شهد، حشرات و حیوانات کوچک را فریب می دهد. هنگامی که موجود در داخل است و به آن حوضچه‌ای از مایع شیرین خیره می‌شود، دیواره‌ها را لغزنده و مومی می‌بیند، سپس با سرعت فزاینده‌ای به پایین می‌لغزد و به درون قبری می‌افتد که کشف می‌کند. وقتی می فهمد که لذت سراب است، دیگر برای فرار دیر شده است و توسط آنزیم های گوارشی مصرف می شود. این فروش سخت کار بود – یکی از طیف وسیعی از تکنیک های پیشنهادی قدرتمندی که او برای ترک اعتیاد مشتریانش استفاده کرد. اما همچنین نحوه تفکر ما را نسبت به جنبه تاریک اعتیاد - به عنوان چیزی که کاربر را در کمین می‌اندازد و با یک وعده لذت ساده فریب می‌دهد، فشرده می‌کند.

مشکل این است که آگاهی گسترده از خطرات اعتیاد مانع از وقوع آن نمی شود. به همین ترتیب، تا به حال می دانیم که اگر پلتفرم های رسانه های اجتماعی ما را معتاد کنند، به خوبی کار می کنند. هرچه بیشتر زندگی ما را ویران کنند، عملکرد بهتری دارند. با این حال ما پافشاری می کنیم. برخی از این موارد را می توان با روشی که اعتیاد توجه ما را سازماندهی می کند توضیح داد. پلتفرم‌ها، مانند دستگاه‌های قمار، در پنهان کردن باخت‌ها به عنوان برد، متخصص هستند. اینها به لطف تأثیری مشابه با آنچه تمرین‌کنندگان «خواندن سرد» و ترفندهای روانی از آن بهره‌برداری می‌کنند، کار می‌کنند: ما به موفقیت‌های لذت‌بخش توجه می‌کنیم و از دست دادن‌های ناامیدکننده چشم‌پوشی می‌کنیم. ما روی هیاهوی برنده شدن تمرکز می کنیم، نه هزینه انجام بازی، و نه فرصت هایی که با بازی از دست می روند. و اگر گهگاهی این عادت ما را تهدید می‌کند که ما را از بین می‌برد، می‌توانیم خیال پردازی کنیم که روزی یک برد بزرگ ما را نجات خواهد داد. اما توضیح دادن رفتار واقعاً توضیح دادن آن نیست. تبانی در منطقی کردن رفتار است که ممکن است عقلانی نباشد.

شیوع اعتیاد یک سوال نگران‌کننده را مطرح می‌کند: آیا خود تخریبی، به نوعی انحراف، چیزی است که ما به دنبال آن هستیم؟اگر تا حدی به این دلیل که انتظار مرگ آهسته را داریم به داخل گیاه پارچ شیرجه بزنیم چه؟اگر مثلاً تصاویر مرگ و بیماری روی پاکت سیگار یک تبلیغ باشد چه؟البته آن چیزی نیست که آگاهانه به دنبال آن باشد. کاربران هروئین همیشه در تلاش هستند تا سعادت اولین ضربه را دوباره کشف کنند. قماربازان اجباری برای آن لحظات شیدایی زندگی می کنند که به نظر می رسد استراتژی آنها با یک برد بزرگ نتیجه داده است. اما اگر واقعاً همه چیز در مورد حلقه‌های دوپامین بود که ما را در ضربه بعدی ثابت نگه می‌داشتند، توضیح اینکه چرا ضربه‌های تصادفی ناخوشایند باعث جذاب‌تر شدن رسانه‌های اجتماعی می‌شود دشوار خواهد بود. پلتفرم ها با ما بد رفتار می کنند و ما را مشتاق نگه می دارند.

یکی از معیارهای این تجربه به عنوان "نسبت" شناخته می شود. در توییتر، اگر تعداد پاسخ‌ها به توییت شما بسیار بیشتر از تعداد لایک‌ها و ریتوییت‌ها باشد، قمار کرده‌اید و باختید. هر چه نوشته اید آنقدر ظالمانه، آنقدر وحشتناک است که اکنون در منطقه طوفان گنده هستید. نمونه‌های بدنام این امر شامل مدیران عامل شرکت‌ها، سیاستمداران و افراد مشهور است که ظاهراً در رسانه برای مقاصد حرفه‌ای هستند و با یک پست وحشتناک دکمه خود تخریبی را فشار می‌دهند. اما نمونه‌های گویا آن توئیت‌هایی نیستند که در آنها کوتاهی لحظه‌ای در روابط عمومی خوب وجود دارد، بلکه مواردی هستند که کاربران باهوش درگیر دعواهای وحشتناک، بی‌وقار و خود ویرانگر با فالوورهای خود می‌شوند.

برای مثال، مری بیرد، مورخ کمبریج را در نظر بگیرید که نمایه‌ای در توییتر پر از سلفی‌های دوستانه، نماهای چپ میانه و چت با طرفداران دارد. سقوط بیرد زمانی اتفاق افتاد که او به طور علنی درباره اتهامات وحشتناک امدادگران آکسفام به تجاوز و بهره کشی جنسی از کودکان در هائیتی فکر کرد. او در حالی که تصریح می‌کرد که نمی‌توان از آن چشم پوشی کرد، با صدای بلند تعجب کرد که «پایداری ارزش‌های «متمدن» در یک منطقه فاجعه چقدر آسان است. پیروان مترقی بیرد وحشت کرده بودند. به نظر می رسید که او رفتار متجاوزان را نسبی می کند. مردم تعجب کردند که آیا او این را می گفت، اگر قربانیان سفیدپوست بودند؟ریش احتمالاً از هرگونه مفهوم نژادپرستانه استدلال خود بی اطلاع بود، اما جالب توجه بود که او این رسانه را به عنوان مکانی برای ساخت آن انتخاب کرد. و شاید به همان اندازه مهم بود که آن تصمیم چقدر عادی بود. توییتر برای شوخ طبعی خوب است. خلاصه نویسی ساده یک توییت باعث می شود که هر شکستی به طرز وحشیانه ای تعیین کننده به نظر برسد. دقیقاً به همین دلیل، این مکان وحشتناکی است که بیهوده تزهای تحریک آمیز را مطرح کنید.

در طوفان متعاقب آن ، کولاک های مختصر ، پاسخ های کشنده در جهت وی راه اندازی شد. پیروان ناامید ناامید شدند. فراتر از یک توده بحرانی خاص ، این مسئله متوقف شد که انتقادات چقدر دقیق بودند. طوفان shitstorm نوعی پاسخگویی نیست. بدون توجه به اهداف با ذهنیت بالا ، یا سادیسم ، شرکت کنندگان ، این آموزش سیاسی نیست. هیچ کس در حال یادگیری چیزی نیست ، مگر اینکه چگونه به دستگاه متصل شود. این یک ضرب و شتم مجازات است ، وجوه های آن که به واسطه آن مجازات می شود. توییتر ، به عنوان بخشی از کارنامه اعتیاد آور خود ، مجازات دموکراتیک شده است.

ریش به جای اینکه از این رسانه دور شود و دوباره از این رویکرد خود به این مسئله بپردازد ، ریش در جریان جریان قرار گرفت. همانطور که بسیاری از کاربران انجام داده اند ، او ساعت ها در بالا رفتن از آنته ، سعی در رد کردن ، درگیر شدن و مدیریت عواقب عاطفی از این حمله داشت. او روز را با ارسال یک عکس اشک آور از خودش به پایان رساند و با این رسانه اظهار داشت که "او واقعاً استعمارگر نامطبوع نیستی که شما می گویید من هستم". این ، به طور قابل پیش بینی ، این رسانه را بر روی آن قرار داده و "اشک سفید" و "شکنندگی سفید" را به کیفرخواست اضافه می کند. احساسات صدمه دیده ، بی اهمیت در مقیاس وای انسانی ، برای فرار از پاسخگویی سیاسی مورد استفاده قرار می گرفت.(علاوه بر این ، Sotto Voce ، احساسات صدمه دیده خوشمزه است ، اما کافی نیست.)

با این حال ، ریش همچنان برمی گردد. این به روش خاص خود نوعی از خودآزمایی دیجیتال بود. آینه ای که به او گفته بود چقدر عالی است که اکنون او را یک کلاهبردار خوانده است ، و به وضوح مقاومت ناپذیر بود. بسیاری از خودآزاران آنلاین حساب های ناشناس را برای قلدری خود تنظیم می کنند ، عملی که در بین جامعه "Incel" (غیر ارادی) به عنوان "Blackpilling" شناخته می شود. در دستگاه توییتر ، هیچ تلاشی لازم نیست. شما فقط باید بازی را ادامه دهید و منتظر آن باشید. برای شهد تأیید بیایید ، برای Frisson of Death Virtual بمانید.

هنر P از آنچه ما را قلاب می کند ، به اصطلاح تغییرپذیری پاداش ها است: آنچه دانشمند رایانه ایالات متحده جارون لانیر می نامد "هویج و شتیک". دستگاه توییتر هم تقویت کننده مثبت و هم منفی به ما می دهد و تغییر غیرقابل پیش بینی بازخورد آن چیزی است که آن را بسیار اجباری می کند. دستگاه مانند یک عاشق جیوه ، ما را نیازمند و حدس می زند. ما هرگز نمی توانیم مطمئن باشیم که چگونه در نعمتهای خوب آن بمانیم. در واقع ، تولید کنندگان برنامه به طور فزاینده ای در سیستم های یادگیری ماشین اطلاعات مصنوعی ایجاد می کنند تا بتوانند از ما یاد بگیرند که چگونه پاداش ها و مجازات ها را به طور موثرتری انجام دهیم. این به نظر می رسد یک رابطه سوءاستفاده است. در واقع ، به همان اندازه که ما روابط را به عنوان سمی توصیف می کنیم ، شنیدن "سمیت توییتر" معمول است.

سمیت یک نقطه شروع مفید برای درک دستگاهی است که ما را با بی نظمی در ارتباط می کند ، زیرا این امر هم لذت مسمومیت و هم خطر داشتن بیش از حد را نشان می دهد - از این رو اصطلاح بالینی برای تجویز مواد سمی ، سموم. فیلسوف طبیعی رنسانس پاراکلسوس با بینش عمده سم شناسی مدرن اعتبار دارد: دوز ، نه ماده ، باعث سم می شود. وی گفت: "هر غذا و نوشیدنی ، اگر فراتر از دوز آن باشد ، سم است."

اگر سمیت دوز اشتباه دارد ، ما بیش از حد مصرف می کنیم؟حتی با مواد مخدر ، جواب ساده نیست. همانطور که توسط Rik Loose اشاره شد ، نویسنده موضوع اعتیاد ، مقادیر مشابهی از همان داروی مشابه که برای افراد مختلف تجویز می شود ، اثرات گسترده ای دارد. تجربه واقعی دارو-موضوع-اثر ، همانطور که گفته می شود-بخشی از آن به چیزی غیر از خود دارو بستگی دارد ، یعنی چیزی در کاربر. قرص های شاد هیچ جادویی از لوبیای جادویی ندارند. آنها یک نیروی جسمی بی پروا دارند ، اما باید چیز دیگری برای عمل بر روی آن وجود داشته باشد. و اگر "جابجایی روانی اجتماعی" یک دلیل کافی بود ، معتادان بسیار بیشتری وجود خواهند داشت. فراتر از یک نکته خاص ، اعتیاد باید بر روی دنیای روانی کاربر عمل کند و ناشی شود.

با اعتیاد به رسانه های اجتماعی ، متغیرهای بسیار بیشتری نسبت به مواد مخدر وجود دارد ، بنابراین دانستن اینکه از کجا شروع می شود دشوار است. به عنوان مثال ، طراحان رابط تلفن هوشمند یا رایانه لوحی اطمینان حاصل کرده اند که درگیر شدن ، نگه داشتن یا حتی فقط نگاه کردن به آن لذت بخش است. اصرار به دستیابی ، تحریک آمیز ، برای دستگاه در هنگام وعده های غذایی ، مکالمات ، مهمانی ها و پس از بیداری ، می تواند تا حدودی به شهوت برای جسم و درخشش نرم و نرم صفحه نمایش نسبت داده شود. هنگامی که ما به برنامه حرکت کردیم ، این طراحان پلتفرم هستند که کنترل را به دست می گیرند. برای مدت زمان بازدید ما ، زندگی به طور خلاصه ، مانند یک بازی ویدیویی ، به یک جریان بصری واحد ، مجموعه ای از چالش های محلول ، برخی از پاداش های آویزان و یک بازی شانس ساده می شود. اما تنوع تجربیات احتمالی شامل هوشیاری ، تأیید و عدم پذیرش ، بازی ، اخبار ، دلتنگی ، معاشرت و مقایسه منظم اجتماعی است. اگر معتاد باشیم ، ممکن است فقط به فعالیتهایی که سیستم عامل ها فعال می کنند ، از قمار گرفته تا خرید گرفته تا جاسوسی از "دوستان" معتاد باشیم.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.