تجزیه و تحلیل فنی قسمت 1.

  • 2021-03-18

تحلیل تکنیکال مطالعه عملکرد تاریخی قیمت به منظور شناسایی الگوها و تعیین احتمالات حرکات آتی در بازار با استفاده از مطالعات فنی، شاخص ها و سایر ابزارهای تحلیل است.

تحلیل تکنیکال به دو چیز خلاصه می شود:

شناسایی حمایت/مقاومت از طریق استفاده از نمودارهای قیمت و/یا بازه‌های زمانی

بازارها فقط می توانند سه کار انجام دهند: حرکت به سمت بالا، پایین یا یک طرف.

قیمت ها معمولاً به صورت زیگزاگی حرکت می کنند و در نتیجه عمل قیمت فقط دو حالت دارد:

محدوده – زمانی که قیمت‌ها به سمت بالا حرکت می‌کنند

روند - قیمت ها یا زیگزاگ بالاتر (روند صعودی یا روند صعودی) یا قیمت ها به صورت زیگزاگ پایین تر (روند نزولی یا روند نزولی)

چرا تحلیل تکنیکال مهم است؟

تجزیه و تحلیل فنی یک بازار می تواند به شما کمک کند نه تنها زمان و مکان ورود به یک بازار، بلکه مهمتر از آن، زمان و مکان خروج از آن را تعیین کنید.

چگونه می توان از تحلیل تکنیکال استفاده کرد؟

تحلیل تکنیکال بر این تئوری استوار است که بازارها هرج و مرج هستند (هیچ کس به طور قطع نمی داند که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد)، اما در عین حال، اقدام قیمت کاملاً تصادفی نیست. به عبارت دیگر، نظریه آشوب ریاضی ثابت می کند که در یک حالت آشوب، الگوهای قابل شناسایی وجود دارد که تمایل به تکرار دارند.

این نوع رفتار آشفته در طبیعت به صورت پیش بینی آب و هوا مشاهده می شود. به عنوان مثال، اکثر معامله گران اعتراف می کنند که هیچ قطعیتی در مورد پیش بینی حرکت دقیق قیمت وجود ندارد. در نتیجه، معامله موفق در مورد درست یا غلط بودن نیست: همه چیز در مورد تعیین احتمالات و انجام معاملات زمانی است که شانس به نفع شما باشد. بخشی از تعیین احتمالات شامل پیش بینی جهت بازار و زمان و مکان ورود به یک موقعیت است، اما به همان اندازه مهم تعیین نسبت ریسک به پاداش شما است.

به یاد داشته باشید، هیچ ترکیب جادویی از اندیکاتورهای فنی وجود ندارد که بتواند نوعی استراتژی تجاری مخفی را باز کند. راز تجارت موفق، مدیریت ریسک خوب، نظم و انضباط و توانایی کنترل احساسات است. هر کسی می تواند درست حدس بزند و هر چند وقت یکبار برنده شود، اما بدون مدیریت ریسک عملاً غیرممکن است که در طول زمان سودآور باقی بمانیم.

پرچم های صعودی و نزولی

پرچم‌های صعودی زمانی شکل می‌گیرند که شیب کانالی که اوج و پایین‌ترین قیمت‌ها را به هم متصل می‌کند پس از یک حرکت صعودی قابل توجه موازی و رو به کاهش باشد. روند قبل از پرچم باید بالا باشد.

پرچم های نزولی سازندهایی هستند که شیب کانال که ارتفاعات و پایین آمدن قیمت های تلفیقی را پس از حرکت قابل توجه به پایین و بالا می برد ، موازی و در حال افزایش است. روند قبل از پرچم باید پایین بیاید.

چرا پرچم های صعودی و نزولی مهم هستند؟

پرچم ها دلالت بر این دارند که بازار نمی تواند تصمیم بگیرد که آیا از بین برود یا پایین بیاید. هنگامی که پرچم با قیمت شکسته شد ، ممکن است یک حرکت قابل توجه در جهت استراحت وجود داشته باشد.

بنابراین چگونه می توانم از آنها استفاده کنم؟

از پرچم ها می توان برای تفسیر استراحت های بزرگ در قیمت استفاده کرد. اگر قیمت از پرچم به سمت نزولی شکسته شود ، ممکن است یک حرکت بزرگ به پایین رخ دهد. به همین ترتیب ، اگر قیمت از پرچم به صعود می رسد ، ممکن است یک حرکت بزرگ به بالا باشد. ما ممکن است از این موارد برای شناسایی روند یا تأیید الگوی گارتلی یا پروانه استفاده کنیم.

سازند شمعدان Doji

Doji هنگامی که باز و نزدیک شمعدان برابر باشد ، یا بسیار نزدیک به مساوی است ، شکل می گیرد.

در نظر گرفته می شود که یک شکل خنثی است که نشان دهنده بی احتیاطی بین خریداران و فروشندگان است - تعصب صعودی یا نزولی بستگی به تغییر قیمت قبلی یا روند دارد.

طول سایه های فوقانی و تحتانی (فتیله ها و دم) ممکن است متفاوت باشد و نشان از یک علامت ، صلیب یا صلیب معکوس داشته باشد.

چرا دوجی مهم است؟

Doji تکمیل شده ممکن است به تأیید یا نفی ، بالقوه بالا یا پایین بالقوه کمک کند.

ممکن است به عنوان یک شاخص پیشرو عمل کند که نشان می دهد یک تغییر قیمت کوتاه مدت/روند ممکن است در حال انجام باشد.

Doji همچنین ممکن است پس از روند طولانی یا شمعدان گسترده ، به تأیید یا تقویت سایر شاخص های معکوس کمک کند ، به ویژه هنگامی که در پشتیبانی یا مقاومت یافت می شود.

Doji با پا بلند ، مقدار قابل توجهی از بی احتیاطی را نشان می دهد زیرا نه خریداران و نه فروشندگان کنترل را در دست نمی گیرند.

Gravestone Doji نشان می دهد که خریداران در ابتدا قیمت ها را بالاتر می بردند ، اما تا پایان جلسه فروشندگان قیمت های کنترل را کنترل می کنند.

Dragonfly Doji نشان می دهد که فروشندگان در ابتدا قیمت ها را بالاتر می بردند ، اما تا پایان جلسه خریداران قیمت های کنترل را کنترل می کنند تا جلسه بالایی داشته باشند.

Doji ناموفق پیشنهاد می کند که یک حرکت مداوم ممکن است رخ دهد.

بنابراین چگونه می توانم از Doji برای قرار دادن معاملات استفاده کنم؟

Doji شاخص های خنثی هستند که به سادگی نشان دهنده یک تساوی در نبرد بی پایان بین خریداران (گاو نر) و فروشندگان (خرس ها) هستند. به خودی خود، doji کمک چندانی به تصمیم گیری های معاملاتی درست و با احتمال زیاد نمی کند. این عمدتاً به این دلیل است که حتی اگر یک دوجی شروع یک تغییر قیمت را نشان دهد، هیچ نشانه‌ای مبنی بر اینکه این معکوس تا کجا پیش می‌رود یا چه مدت ممکن است ادامه داشته باشد، نشان نمی‌دهد.

معاملات با احتمال بالا از طریق همگرایی سیگنال های معاملاتی شناسایی می شوند که به شناسایی و تایید هر دو ورود و خروج بر اساس دو جزء کلیدی کمک می کند: (1) روند (2) حمایت و مقاومت. بدون شناسایی این دو جزء از قبل، یک دوجی، مانند هر نشانگر انفرادی دیگری، از نظر تعیین احتمالات چیزی بیش از یک پرتاب سکه نیست.

اما زمانی که از دوجی همراه با سایر اشکال تحلیل استفاده می‌شود، می‌تواند در تأیید یا نفی بالا/پایین‌های قابل توجه مفید باشد، که به نوبه خود به معامله‌گر کمک می‌کند تا تعیین کند که آیا روند کوتاه‌مدت احتمالاً معکوس می‌شود یا ادامه می‌یابد. به عبارت دیگر، یک دوجی تنها یک تکه کوچک از پازل است که به معامله‌گر کمک می‌کند تا یک نقطه احتمال بالاتری را تعیین کند که در آن یا وارد، و/یا خارج شود.

بیایید نگاهی بیندازیم که چگونه می توان از doji با سایر شاخص های فنی اساسی برای تصمیم گیری معاملاتی با احتمال بالا استفاده کرد. اولین کاری که می خواهیم انجام دهیم تعیین حمایت و مقاومت و روند است. ایده فروش مقاومت نزدیک و خرید حمایت نزدیک است. Trend به معامله‌گر کمک می‌کند به کدام جهت وارد شود و از کدام سمت خارج شود.(با یک دستور فروش وارد بازار شات شوید، یا با یک سفارش خرید وارد بازار شوید)، و از کدام یک خارج شوید.

ابتدایی ترین راه برای تعیین حمایت و مقاومت بر اساس بالا و پایین های قبلی تعیین شده است.

راه دیگری برای شناسایی سطوح قابل توجه حمایت و مقاومت از نظر تغییر روند، بر اساس اوج (قله ها) و پایین (دره ها) قابل توجه قبلی است. این قله ها و دره ها به معامله گر کمک می کند تا نقطه شروع و پایان نوسانات قیمت یا روندها را شناسایی کند.

بر اساس این بالا و پایین های قابل توجه، ممکن است از یک شکل شناخته شده تحلیل تکنیکی به نام اصلاحات فیبوناچی برای شناسایی حمایت یا مقاومت استفاده شود. این سطوح اصلاحی فیبوناچی نشان دهنده درصد اصلاحات نوسانات یا روندهای قبلی تعیین شده قیمت است. رایج ترین سطوح اصلاح فیبوناچی 38. 2٪، 50٪، 61. 8٪ و 78. 6٪ از نوسان یا روند قبلی است.

هیچ کس مهم نیست که یک معامله گر چقدر با تجربه باشد، هیچ کس با هیچ درجه ای از اطمینان نمی داند که بازار در آینده چه خواهد کرد یا بازار تا کجا پیش خواهد رفت. این توضیح می دهد که چرا برخی از معامله گران ممکن است چندین هدف سود داشته باشند. یکی از شعارهای قدیمی معاملاتی می‌گوید، (زیان‌های خود را به سرعت کاهش دهید و اجازه دهید سود شما اجرا شود.) اگرچه این، به دلایل خوبی، یک توصیه عالی است که اغلب توسط معامله‌گران جدید و کهنه‌کار به طور یکسان به اشتباه تفسیر می‌شود. یک معامله گر باید (اجازه دهد که سود اجرا شود) فقط به اهداف سود منطقی، که به طور کلی سطوح حمایت و مقاومت را منعکس می کند. اینجاست که تجزیه و تحلیل روند نقش مهمی در کمک به تعیین اهداف سود یا تعداد مورد نیاز یک تجارت خاص دارد.

اشتباه اکثر معامله‌گران این است که نمی‌خواهند (خیلی زود بیرون بیایند) و در نتیجه اغلب اوقات حرص و طمع همه چیز را فرا می‌گیرد. این تقریباً همیشه منجر به بازگرداندن این سودها و در بسیاری موارد تبدیل یک معامله برنده به یک معامله بازنده می شود. اهداف چندگانه سود منجر به استراتژی‌های خروج پیچیده‌تر می‌شوند که در آن مدیریت توقف ضروری است. یکی از جنبه های کلیدی تجارت موفق که به تعیین کیفیت و احتمال معامله کمک می کند، نسبت ریسک به پاداش است. به نظر من، این بدون شک مهمترین عامل یک تجارت با کیفیت بالا است.

در حال حاضر، اجازه دهید آن را ساده نگه داریم و ببینیم که این تنظیم تجارت با استفاده از همان مثال USD/CHF چگونه به نظر می رسد. ما محافظه کارانه ترین هدف سود را در نظر می گیریم (که درست بالاتر از سطح اصلاحی فیبوناچی 38. 2٪ تنظیم شده است و 4 پیپ برای اسپرد اضافه می شود).

اکنون که قبل از ورود به بازار خروجی ها را مشخص کرده ایم، می توانیم 2 جزء کاملاً ضروری/مهم مدیریت صحیح ریسک/پول و به طور کلی معاملات را انجام دهیم. بسته به اینکه دقیقاً کجا وارد بازار می‌شویم، می‌توانیم 1) نسبت ریسک به پاداش، و 2) میزان ریسک در معامله را تعیین کنیم. نسبت ریسک به پاداش در بسیاری از موارد عامل تعیین کننده بر اساس درصد برنده شدن معامله گران خواهد بود. خود ریسک به تعیین اندازه مناسب تجارت کمک می کند. فرض کنید درست پس از تکمیل دوجی وارد این معامله کوتاه شدیم، سفارش سوپ ضرر 1 پیپ بالاتر از حداکثر دوجی تکمیل شده قرار گرفت و 4 پیپ برای اسپرد اضافه شد، و سفارش محدود 5 پیپ بالاتر از اولین هدف سود قرار گرفت.، یا T1 (درست بالاتر از 38. 2٪ اصلاح از B-to-C، به علاوه اسپرد 4 پیپ).

با فرض اینکه نسبت ریسک در مقابل پاداش قابل قبول است ، می توانید تجارت اندازه مناسب را بر اساس درصد ریسک خود در هر تجارت تعیین کنید. به عنوان یک قاعده کلی انگشت شست ، بیشتر معامله گران بیش از 1-3 ٪ از کل سرمایه معاملات خود (مانده حساب 1-3 ٪) را ریسک نمی کنند.

بنابراین همه یک معامله گر می توانند انجام دهند این است که تصمیم گیری منطقی است ، درک کنید که چرا این سطوح منطقی هستند و هرگز به عقب نگاه نمی کنند. یکی از بدترین و مخرب ترین عادت های تقریباً همه معامله گران این است که پس از اتمام تجارت به عقب برگردید (ببینید چه اتفاقی افتاده است.)

به خودی خود ، Doji در تصمیم گیری های تجاری با احتمال زیاد کمک نمی کند ، همانطور که در مورد هر شاخص واحد به دو دلیل وجود دارد:

Doji ممکن است به شناسایی اوج/پایین ترین سطح و پتانسیل معکوس در بازار (در نتیجه ورود به بازار احتمال بالاتر) کمک کند ، اما Doji به شناسایی خروجی ها بر اساس آن ورودی کمک نمی کند. بنابراین ، این سؤال ، اغلب ، این نیست ، (از کجا می توانم وارد شوم؟) اما اگر مهمتر نباشد ، (از کجا خارج می شوم؟) تجارت با احتمال زیاد با ترکیبی از چندین عامل مهم تعریف می شود ، اما دو جداگانه، اما اجزای اساسی:

نسبت ریسک در مقابل پاداش

اگر در هنگام اشتباه پیراهن خود را از دست بدهید ، داشتن درصد برنده بالا به معنای هیچ چیز نیست. نسبت پیروزی 80 ٪ همراه با نسبت ریسک به 1: 4 منجر به یک معامله گر (یکنواخت) در طی یک دوره زمانی طولانی از نظر مانده حساب کلی شما می شود. در حالی که یک معامله گر تنها با نسبت 33 ٪ برنده در حالی که نسبت به ریسک 2: 1 را حفظ می کند ، نتیجه (یکنواخت) خواهد داشت. قرار دادن ورودی ها و خروج های با احتمال زیاد از نظر تجزیه و تحلیل فنی به دو چیز کاهش می یابد:

شناسایی سطح پشتیبانی و مقاومت

شناسایی روند بازار.

صدها ، اگر نه هزاران نفر ، روشهای شناسایی این دو مؤلفه وجود دارد ، و ایده این است که به دنبال تأیید در بین شاخص ها و/یا بازه های زمانی باشید تا به تعیین قدرت سیگنال خود کمک کنید.

نسبت ریسک در مقابل پاداش در بسیاری از موارد اولین عامل تعیین کننده بر اساس درصد برنده معامله گران خواهد بود. با این حال ، بیشتر معامله گران به یکی از دو دلیل درصد برنده واقعی را نمی دانند:

معاملات کافی برای تعیین دقیق درصد برنده متوسط قرار نگرفته است

این جایی است که قانون ریاضی قانون تعداد زیادی بازی می شود. این قانون اساساً بیان می کند که هرچه وقایع بیشتری از یک رویداد خاص داشته باشید ، به احتمال واقعی این رویداد نزدیکتر خواهید شد. معاملات همه چیز در مورد احتمالات است ، نه اطمینان. بنابراین و درک و کاربرد این قانون ضروری است. 10 بار در مورد تلنگر یک سکه و گرفتن 8 سر فکر کنید.

همه ما می دانیم که شانس چرخش یک سکه 50/50 است. بنابراین هیچ کس در ذهن صحیح خود تصور نمی کند 80 ٪ احتمال وجود سر را بر اساس آن 10 تلنگر اولیه وجود دارد. بنابراین قانون تعداد زیادی در هنگام برخورد با احتمالات اساساً این است: هرچه تعداد بیشتری از آنها به میانگین 50/50 که می دانیم وجود داشته باشد ، نزدیکتر می شوند. حتی بعد از 100 فلیپس هنوز ممکن است نمایانگر واقعی از آن شانس ها نباشید زیرا در جایی در امتداد آن 100 فلیپس ممکن است 10 سر یا ده دم را در یک ردیف ببینید. این جایی است که قانون میانگین ها بازی می شوند. از آنجا که ما می دانیم که عجیب 50/50 است ، این نشان می دهد که اگر 10 سر را در یک ردیف ببینیم ، در جایی از خط ، احتمالاً 10 دم را در یک ردیف خواهیم دید تا احتمال 50/50 ما باشد. نکته جالب این است. به نظر شما چند نفر مایل به شرط بندی پولی هستند که تلنگر بعدی قرار خواهد گرفت. آنها احتمالاً از آنها سؤال می کنند (20 سر در یک ردیف ، چه شانس هایی وجود دارد! یکی بعدی باید دم باشد!)

عدم ثبات

بیشتر معامله گران در صورت وجود ، هر بار که تجارت می کنند ، از همان قوانین پیروی نمی کنند. بیشتر چندین معاملات را قرار می دهید ، و سپس چیز دیگری را امتحان کنید. یا ، بیشتر چندین تجارت را قرار دهید و اگر نه تمام پول و ترک خود را از دست دهید ، یا کمی بیشتر واریز کنید و بارها و بارها همان اشتباه را انجام دهید.

نظریه فیبوناچی

قبل از اینکه بیش از حد در مورد اینکه فیبوناچی چیست ، بیش از حد به این سؤال پاسخ دهیم "فیبوناچی کیست؟"لئوناردو پیسانو یا لئوناردو فیبوناچی همانطور که بیشتر شناخته شده است ، در قرون وسطی ریاضیدان اروپایی بود که در سال 1202 میلادی Liber Abaci (کتاب محاسبه) را نوشت. وی در این کتاب موضوعات مختلفی از جمله نحوه تبدیل ارز و اندازه گیری برای تجارت ، محاسبات سود و علاقه و تعدادی از معادلات ریاضی و هندسی را مورد بحث قرار داد. با این حال ، دو چیز وجود دارد که در جهان امروز به خط مقدم بحث ما می رود. اول ، در بخش های اولیه Liber Abaci ، وی در مورد مزایای استفاده از سیستم عددی عربی بحث کرد. در آن زمان ، تأثیر امپراتوری غیرقانونی روم هنوز هم قوی بود و ترجیح اکثر شهروندان اروپایی استفاده از اعداد رومی بود. با این حال ، در Liber Abaci ، فیبوناچی یک استدلال بسیار قدرتمند ، تأثیرگذار و آسان برای استفاده از سیستم عددی عربی ارائه داد. از آن زمان به بعد ، سیستم اعداد عربی جایگاه محکمی در جامعه اروپا گرفت و به زودی به روش غالب ریاضیات در منطقه و سرانجام در سراسر جهان تبدیل شد. آنقدر قوی بود که ما تا به امروز هنوز از سیستم عددی عربی استفاده می کنیم.

دومین بخش مهم Liber Abaci که امروز از آن استفاده می کنیم ، توالی فیبوناچی است. دنباله Fibonacci مجموعه ای از اعداد است که در آن هر شماره در این سری معادل مجموع دو عدد قبلی است.

دنباله فیبوناچی: 0 ، 1 ، 1 ، 2 ، 3 ، 5 ، 8 ، 13 ، 21 ، 34 ، 55 ، 89 ، 144â and و غیره ، به بی نهایت

همانطور که از این سکانس مشاهده می کنید ، ما باید با دو شماره "بذر" شروع کنیم ، که 0 و 1 هستند. ما 0 و 1 اضافه می کنیم تا شماره بعدی را در دنباله بدست آوریم ، یعنی 1و آن را به شماره قبلی اضافه کنید تا شماره بعدی را در دنباله بدست آورید. اگر ما به دنبال این الگوی ادامه دهیم ، این را دریافت می کنیم:

1 + 1 = 2 ؛1 +2 = 3 ؛2 + 3 = 5 ؛3 + 5 = 8 ؛5 + 8 = 13 ؛8 + 13 = 21 ؛13 + 21 = 34 ؛21 + 34 = 55 ؛و غیره.

دنباله فیبوناچی برای این بحث بسیار مهم است زیرا ما به این شماره ها نیاز داریم تا نسبت های فیبوناچی خود را بدست آوریم. بدون توالی فیبوناچی ، نسبت های فیبوناچی وجود نخواهد داشت.

چه چیزی نسبت فیبوناچی را ایجاد می کند؟

با ظهور اینترنت ، اطلاعات غلط زیادی وجود داشته است که مقادیر نسبت های فیبوناچی را تشکیل می دهند. گسترش تجزیه و تحلیل فیبوناچی ، به ویژه در حوزه تجارت ، تفسیرهای نادرست و سوء تفاهم را در مورد چگونگی و چه چیزی نسبت فیبوناچی تشویق کرده است. بیایید ببینیم که نسبت فیبوناچی چیست ، چگونه ایجاد می شود و برخی از نمونه هایی از مواردی که واقعاً نسبت های فیبوناچی نیستند.

نسبت فیبوناچی

ریاضی که در پشت نسبت های فیبوناچی درگیر است بسیار ساده است. تمام کاری که ما باید انجام دهیم این است که اعداد خاصی را از دنباله فیبوناچی بگیریم و الگوی تقسیم را در سراسر آن دنبال کنیم. به عنوان نمونه ، بیایید یک عدد را در دنباله بگیریم و آن را بر اساس شماره ای که دنبال می شود تقسیم کنیم.

0 à · 1 = 0 1 · 1 = 1 1 à · 2 = 0. 5 2 à · 3 = 0. 67 3 · 5 = 0. 6 5 à · 8 = 0. 625 8 à · 13 = 0. 615 13 à · 21 = 0. 619 21 ÷ 34 = 0. 618 34 à · 55 = 0. 618 55 à · 89 = 0. 618

به الگویی که در اینجا در حال توسعه است توجه می کنید؟با شروع 21 تقسیم شده توسط 34 بیرون رفتن به Infinity ، شما همیشه 0. 618 دریافت خواهید کرد!

ما می توانیم این کار را با شماره های دیگر در دنباله فیبوناچی نیز انجام دهیم. به عنوان مثال با گرفتن یک عدد در دنباله و تقسیم آن بر روی شماره ای که قبل از آن است ، ما یک عدد ثابت دیگر را مشاهده می کنیم که توسعه می یابد.

1 à · 0 = 0 1 · 1 = 1 2 à · 1 = 2 3 · 2 = 1. 5 5 à · 3 = 1. 67 8 · 5 = 1. 6 13 · 8 = 1. 625 21 · 13 = 1. 615 34 ÷ 21 = 1. 619 55 à · 34 = 1. 618 89 à · 55 = 1. 618 144 à · 89 = 1. 618

الگوی دیگری از تعداد توالی فیبوناچی ایجاد می شود. اکنون 1. 618 در واقع اهمیت بیشتری دارد زیرا به آن نسبت طلایی ، شماره طلایی یا نسبت الهی نیز گفته می شود ، اما من می توانم برای بسیاری از صفحات دیگر در مورد آن موضوع ادامه دهم.

در اینجا چند نمونه دیگر از الگوهای وجود دارد که با گرفتن اعداد در توالی فیبوناچی و تقسیم آنها در الگوی با اعداد دیگر در دنباله وجود دارد.

تقسیم بر 2 زیر تقسیم بر 2 قبل تقسیم بر 3 زیر تقسیم بر 3 قبلی
0 Ã · 1 = 0 1 Ã · 0 = 0 0 Ã · 2 = 0 2 Ã · 0 = 0
1 Ã · 2 = 0. 5 2 Ã · 1 = 2 1 Ã · 3 = 0. 33 3 Ã · 1 = 3
1 Ã · 3 = 0. 33 3 Ã · 1 = 3 1 Ã · 5 = 0. 2 5 Ã · 1 = 5
2 Ã · 5 = 0. 4 5 Ã · 2 = 2. 5 2 Ã · 8 = 0. 25 8 Ã · 2 = 4
3 Ã · 8 = 0. 375 8 Ã · 3 = 2. 67 3 Ã · 13 = 0. 231 13 Ã · 3 = 4. 33
5 Ã · 13 = 0. 385 13 Ã · 5 = 2. 6 5 Ã · 21 = 0. 238 21 Ã · 5 = 4. 2
8 Ã · 21 = 0. 381 21 Ã · 8 = 2. 625 8 Ã · 34 = 0. 235 34 Ã · 8 = 4. 25
13 Ã · 34 = 0. 382 34 Ã · 13 = 2. 615 13 Ã · 55 = 0. 236 55 Ã · 13 = 4. 231
21 Ã · 55 = 0. 382 55 Ã · 21 = 2. 619 21 Ã · 89 = 0. 236 89 Ã · 21 = 4. 231
34 Ã · 89 = 0. 382 89 Ã · 34 = 2. 618 34 Ã · 144 = 0. 236 144 Ã · 34 = 4. 235
55 Ã · 144 = 0. 382 144 Ã · 55 = 2. 618 55 Ã · 233 = 0. 236 233 Ã · 55 = 4. 236
89 Ã · 233 = 0. 382 233 Ã · 89 = 2. 618 89 Ã · 377 = 0. 236 377 Ã · 89 = 4. 236
144 Ã · 377 = 0. 382 377 Ã · 144 = 2. 618 144 Ã · 610 = 0. 236 610 Ã · 144 = 4. 236

همانطور که مشاهده می کنید ، ما فقط می توانیم با گرفتن اعداد در توالی فیبوناچی و ایجاد یک الگوی تقسیم کننده در دنباله ، تعداد مختلفی بدست آوریم. با این حال ، این تنها راه برای دستیابی به نسبت های فیبوناچی نیست. هنگامی که شماره ها را از تقسیم داریم ، می توانیم ریشه های مربع هر یک از این شماره ها را بگیریم تا تعداد بیشتری کسب کنیم. برای برخی از نمونه های آن مقادیر ، نمودار زیر را مشاهده کنید.

نسبت فیبوناچی عمل نتیجه
0. 236 ریشه مربع 0. 236 0. 486
0. 382 ریشه مربع 0. 382 0. 618
0. 618 ریشه مربع 0. 618 0. 786
1. 618 ریشه مربع 1. 618 1. 272
2. 618 ریشه مربع 2. 618 1. 618
4. 236 ریشه مربع 4. 236 2. 058

قسمت آخر ساخت این تعداد نسبت های فیبوناچی این است که آنها را به درصد تبدیل کنید. با استفاده از این دلیل منطقی 0. 236 23. 6 ٪ ، 0. 382 38. 2 ٪ می شود و غیره. بنابراین با نگاهی به تجزیه و تحلیل ما می توانیم ببینیم که 23. 6 ٪ ، 38. 2 ٪ ، 48. 6 ٪ ، 61. 8 ٪ ، 78. 6 ٪ ، 127. 2 ٪ ، 161. 8 ٪ ، 205. 8 ٪ ، 261. 8 ٪٪ ، و 423. 6 ٪ نسبت های فیبوناچی مناسب ما هستند.

حدود 50 ٪؟

در حالی که نسبت 50 ٪ اغلب در تجزیه و تحلیل فیبوناچی استفاده می شود ، اما نسبت فیبوناچی نیست. برخی می گویند سطح 50 ٪ نسبت GANN است که توسط W. D. Gann در اوایل دهه 1900 ایجاد شده است. برخی دیگر سطح 50 ٪ را معکوس "نسبت مقدس" می نامند. درست مانند نسبت های فیبوناچی ، بسیاری از افراد یا ریشه معکوس یا مربع "نسبت های مقدس" را برای تشکیل مقادیر بیشتر می گیرند. برخی از نمونه ها را می توان در جدول زیر یافت.

نسبت مقدس عمل نتیجه معکوس نسبت مقدس
1 ریشه مربع 1 1 1
2 ریشه مربع 2 1. 414 0.5
3 ریشه مربع 3 1. 732 0. 333
4 ریشه مربع 4 2 2. 236
5 ریشه مربع 5 0. 25 0.2

هر چه منبع باشد ، به نظر می رسد نسبت 50 ٪ در هنگام تجارت یک سطح نسبتاً مهم و مرتبط است ، بنابراین اغلب در تجزیه و تحلیل فیبوناچی گنجانده می شود که گویی این یک نسبت فیبوناچی است. برخی از شماره های دیگر موجود در جدول نیز به عنوان نسبت های فیبوناچی نیز اشتباه گرفته شده است ، اما بدیهی است که چنین نیستند.

هر چه منبع باشد ، به نظر می رسد نسبت 50 ٪ در هنگام تجارت یک سطح نسبتاً مهم و مرتبط است ، بنابراین اغلب در تجزیه و تحلیل فیبوناچی گنجانده می شود که گویی این یک نسبت فیبوناچی است. برخی از شماره های دیگر موجود در جدول نیز به عنوان نسبت های فیبوناچی نیز اشتباه گرفته شده است ، اما بدیهی است که چنین نیستند.

سازند Cadlestick Hammers

ممکن است به عنوان یک شاخص پیشرو عمل کند که نشان دهنده تغییر در حرکت صعودی/نزولی است

چکش‌های تکمیل‌شده ممکن است به تأیید یا نفی، بالا یا پایین بودن بالقوه کمک کنند.-قیمت قبل از بسته شدن به سمت باز کردن، بالا یا پایین تر می شود و از بالا یا پایین خارج می شود

اهمیت با طول سایه (به طور ایده آل 2-3 برابر اندازه بدن) و همچنین بازه زمانی افزایش می یابد.

چکش ها همچنین ممکن است به تأیید یا تقویت سایر نشانگرهای معکوس کمک کنند (یعنی ممکن است به عنوان بخشی از شکل گیری موچین یا در کنار دوجی و غیره رخ دهد).

یک چکش زمانی که اوج جدید بلافاصله پس از تکمیل به دست می‌آید (شمع) "از کار می‌افتد" و اگر شمع بعدی به پایین‌ترین حد جدید برسد، پایین چکش از کار می‌افتد.

یک چکش زمانی که اوج جدید بلافاصله پس از تکمیل به دست می‌آید (شمع) "از کار می‌افتد" و اگر شمع بعدی به پایین‌ترین حد جدید برسد، پایین چکش از کار می‌افتد.

شمعدان ژاپنی

در چند دهه گذشته، معامله گران شروع به استفاده از نمودارهای کندل استیک بسیار بیشتر از هر ابزار تحلیل تکنیکال دیگری کرده اند. نمودارهای کندل استیک ظاهری ساده و قابل تجزیه و تحلیل دارند و اطلاعات دقیق تری در مورد بازار در یک نگاه نسبت به نمودارهای میله ای یا خطی ارائه می دهند.

مزایای نمودارهای کندل استیک

نمودارهای کندل استیک یکی از رایج ترین ابزارهایی هستند که معامله گران برای تحلیل تکنیکال استفاده می کنند. اکثر معامله گران ترجیح می دهند از نمودار کندل استیک استفاده کنند زیرا می تواند به آنها کمک کند:

وضعیت فعلی بازار را در یک نگاه مشخص کنید. معامله گران تنها با نگاه کردن به رنگ و طول شمعدان می توانند فوراً تشخیص دهند که آیا بازار در حال تقویت ( صعودی شدن) یا ضعیف شدن (نزولی شدن) است.

جهت بازار را راحت تر ببینید. در نمودار کندل استیک، رنگ و شکل کندل می تواند به معامله گران کمک کند تا تعیین کنند آیا یک روند صعودی بخشی از حرکت صعودی است یا صرفاً یک جهش نزولی.

الگوهای بازار را به سرعت شناسایی کنید. نمودارهای کندل استیک الگوهای معکوس صعودی و نزولی خاصی را نشان می دهند که در نمودارهای دیگر قابل مشاهده نیستند.

شعله روشن: ویژگی های کندل استیک

وقتی نمودار شمعی را باز می کنید، ممکن است متوجه شوید که شبیه نمودار میله ای است.

مانند میله‌های نمودار میله‌ای بالا، هر کندل روی نمودار کندل استیک محدوده یک ارز را در یک خط عمودی نشان می‌دهد و با چهار نقطه قیمت تعریف می‌شود: بالا، پایین، باز و بسته.

آناتومی یک شمعدان

هر شمعدان از یک بدنه و دو سایه تشکیل شده است.

مانند میله‌های نمودار میله‌ای بالا، هر کندل روی نمودار کندل استیک محدوده یک ارز را در یک خط عمودی نشان می‌دهد و با چهار نقطه قیمت تعریف می‌شود: بالا، پایین، باز و بسته.

خواندن شمعدان

ظاهر بدنه شمعدان و سایه های آن به طور بالقوه اطلاعات زیادی در مورد وضعیت بازار و جایی که در آن قرار دارد ارائه می دهد.

طول بدنه شمعدان نشان می دهد که بیشتر تجارت در آن انجام شده است. یک بدنه طولانی نشان می دهد که بازار از یک جهت به شدت تجارت می کند ، در حالی که یک بدنه کوچک نشان دهنده تجارت سبک تر است.

ظاهر سایه ها همچنین می تواند به شما بگوید که بازار به چه روشی می رود. سایه های طولانی نشان می دهد که معاملات از مقادیر باز و نزدیک گذشته است در حالی که سایه های کوتاه نشان می دهد بیشتر معاملات در نزدیکی باز و نزدیک اتفاق افتاده است. به طور معمول ، سایه های طولانی نشان دهنده تغییر بزرگی در جهت بازار است در حالی که سایه های کوتاه معمولاً نشان می دهد که بازار در طول بازه زمانی شمع کمی تغییر کرده است.

ستاره صبح

یک تشکیل شمعدان سه دوره ای صعودی که شامل موارد زیر است:

یک شمع قرمز طولانی که به دنبال آن است

یک شمع کوچک قرمز یا سبز (یا doji) که زیر شمع قبلی فاصله دارد و پس از آن

یک شمع سبز بلند (سیگنال قوی تر در صورت شکاف)

یک شاخص وارونه کوتاه مدت پیشرو

چرا یک ستاره صبح مهم است؟

شمعدان قرمز تأیید می کند که روند نزولی دست نخورده باقی مانده و خرس ها حاکم هستند.

هنگامی که شمعدان دوم به پایین می رود ، شواهد بیشتری در مورد فشار فروش ارائه می دهد.

شمعدان کوچک نشانگر بی احتیاطی و وارونگی احتمالی روند است. اگر شمعدان کوچک یک doji باشد ، احتمال افزایش معکوس (به عنوان ستاره صبح Doji) گفته می شود.

سومین شمعدان سبز بلند ، تأیید صعودی از وارونگی را ارائه می دهد.

بنابراین چگونه می توانم از آن استفاده کنم؟

از آنجا که ستاره های صبح سیگنال هایی از وارونگی احتمالی صعودی پس از نزولی هستند ، آنها در تأیید کف قابل توجه به ویژه هنگامی که در نزدیکی پشتیبانی یافت می شوند ، مفید هستند. آنها در محل قرارگیری متوقف شده با توقف هایی که معمولاً در زیر سازند تکمیل شده قرار می گیرند ، مفید هستند.

حمایت و مقاومت

پشتیبانی هنگام کاهش قیمت ، تغییر جهت و شروع به افزایش می شود. پشتیبانی اغلب به عنوان "کف" مشاهده می شود که قیمت ها را پشتیبانی یا نگه می دارد.

مقاومت یک سطح قیمت است که افزایش قیمت ها متوقف می شوند ، جهت را تغییر می دهند و شروع به سقوط می کنند. مقاومت اغلب به عنوان "سقف" تلقی می شود و باعث افزایش قیمت ها می شود.

اگر قیمت پشتیبانی یا مقاومت را خراب کند ، قیمت اغلب به سطح بعدی پشتیبانی یا مقاومت ادامه می یابد. سطح پشتیبانی و مقاومت همیشه دقیق نیست. آنها معمولاً منطقه ای هستند که دامنه کمی از قیمت ها را پوشش می دهد ، بنابراین می توان سطح را نقض کرد یا سوراخ کرد ، بدون اینکه لزوماً شکسته شود. در نتیجه ، سطح پشتیبانی/مقاومت به شناسایی نقاط احتمالی در جایی که قیمت ممکن است جهت تغییر کند کمک می کند.

مقاومت/پشتیبانی جزئی در مقابل جزئی

مقاومت جزئی یا پشتیبانی به طور موقت باعث افزایش یا کاهش قیمت ها در یک روند بازار بزرگتر می شود در حالی که مقاومت عمده یا پشتیبانی در کل متوقف می شود یا افزایش یا کاهش قیمت ها و روند بزرگتر بازار تغییر می کند. مقاومت/پشتیبانی جزئی قیمت یک خط افقی مصنوعی است که نماینده منطقه ای است که قبلاً به عنوان پشتیبانی یا مقاومت در آن عمل می کرد و اکنون به دیگری تبدیل شده است. به عنوان مثال ، اگر این قیمت قبلاً یک سطح پشتیبانی باشد ، اکنون یک سطح مقاومت است.

خطوط روند

یک روند زمانی است که قیمت ها به روشی زیگزاگ حرکت می کنند اما هنوز یک مسیر خیالی یا یک روند در یک جهت را دنبال می کنند. این روند را می توان با یک خط روند بیشتر تعریف کرد. خطوط روند پایین ترین سطح قابل توجهی را در یک صعود به هم وصل می کنند و در یک روند نزولی ، اوج قابل توجهی را به هم وصل می کنند و مقاومت پویا را ایجاد می کنند. مقاومت پویا به این معنی است که با تغییر زمان ، قیمت پشتیبانی یا مقاومت نیز چنین است. به عنوان مثال ، در یک صعود ، با پیشرفت زمان ، سطح پشتیبانی بالا می رود. در روند نزولی ، با پیشرفت زمان ، سطح مقاومت کاهش می یابد.

با گذشت زمان ، یک صعود مشخص می شود که اوج های بالاتر و پایین تر از پایین باشد. هنگامی که ارتفاع پایین و پایین تر وجود داشته باشد ، روند نزولی مشخص می شود.

نکته دیگری که باید به دنبال آن باشید کانال ها است. کانال ها از دو خط روند موازی با قیمت های تندرست بین آنها تشکیل شده اند. استراتژی معمولی فروش در بالای کانال و خرید در پایین کانال است.

چرا خطوط و کانال های روند مهم هستند؟

معمولاً معامله گران به دنبال الگوهای در روند ایجاد فرصت های تجاری هستند. کانال ها زمینه ای را فراهم می کنند که در آن الگوهای با قابلیت بالا مشخص می شوند. علاوه بر تجارت با روند ، معامله گران ممکن است از بالای کانال بفروشند یا بدون در نظر گرفتن جهت روند ، از پایین کانال خریداری کنند.

اگر یک الگوی (گارتلی ، پروانه و غیره) با یک خط روند همگرا شود ، احتمال یک فرصت تجاری موفق را تا حد زیادی افزایش می دهد.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.